عرضه و تقاضا در اقتصاد، رابطه میان مقدار کالایی که تولیدکنندگان مایل به فروش آن (با قیمتهای مختلف) هستند و مقداری که مصرف کنندگان مایل به خرید آن هستند را در بر میگیرد. به عبارت دیگر:
در ادامه به توضیح و نحوه عملکرد سه واژه جادویی اقتصاددانان یعنی عرضه، تقاضا و قیمت خواهیم پرداخت.
برای درک مفهوم عرضه و تقاضا در اقتصاد به مثالهای زیر توجه کنید:
وجه مشترک تمام مثالهای بالا، عرضه و تقاضا است. میزان تقاضای بالا برای خرید آب پرتقال در زمستان موجب افزایش قیمت آن و کاهش تقاضا برای سفر به مناطق گرمسیری در تابستان موجب کاهش قیمت هتلهای این مناطق میشود.
کاهش عرضه نفت و گاز به دلیل وقوع شرایط جنگی موجب افزایش قیمت بنزین شده و در نتیجه تقاضا برای خودروهایی با مصرف سوخت بالا نیز کاهش مییابد.
اقتصاد بازار بر اساس نیروهای عرضه و تقاضا کار میکند و میتوان گفت عرضه و تقاضا:
را تعیین میکند.
یک بازار کالاهای کشاورزی را تصور کنید. در چنین بازاری، تعداد زیادی از فروشندگان و خریداران به صورت سازمان یافته در یک زمان و مکان خاص برای خرید و فروش حضور به هم میرسانند. در این بازار، دلالان به تعیین قیمت و فروش کالاها کمک میکنند.
حال بازار بستنی را تصور کنید. خریداران و فروشندگان بستنی هرگز در یک مکان و زمان خاص حضور به هم نمیرسانند. در این بازار دلال یا واسطهای وجود ندارد که قیمت بستنی را تعیین کند. در واقع، هر فروشندهای قیمت مورد نظر خود را اعلام میکند و این خریدار است که تصمیم میگیرد بستنی را از چه فروشگاهی و با چه قیمتی خریداری کند.
در این مثال، هر فروشنده بستنی توانایی تعیین قیمت را ندارد چون سایر فروشندگان قیمت یکسانی (= قیمت بازار) را برای بستنی تعیین میکنند. از طرف دیگر، هیچ خریداری به تنهایی نمیتواند بر قیمت تاثیر بگذارد چون حجم خرید او نسبت به کل تقاضای بازار، ناچیز است.
علم اقتصاد خُرد به رابطه میان عرضه و تقاضا با قیمت میپردازد. برای درک بهتر مطلب بهتر است با انواع بازارها از دیدگاه اقتصاد خرد آشنا شویم.
۱- بازار رقابت کامل
بازار رقابت کامل، بازاری است که تعداد زیادی خریدار و فروشنده در آن وجود دارد و هیچ یک از فروشندگان و خریداران نمیتوانند به تنهایی اثری بر قیمت داشته باشند. علاوه بر این، کالاهای عرضه شده برای فروش کاملا یکسان یا مشابه هستند. در این بازار:
از جمله بازارهای رقابت کامل میتوان به بازار گندم با خریداران و فروشندگان بی شمار اشاره کرد.
۲- بازار انحصاری
بازار انحصاری، بازاری است که تنها یک فروشنده دارد و این فروشنده قیمت را تعیین میکند. از جمله بازارهای انحصاری میتوان به خدمات شرکت مخابرات (در صورتی که تنها ارائه دهنده باشد) اشاره کرد.
۳- بازار انحصار چندجانبه
بازار انحصار چندجانبه در بین دو بازار رقابت کامل و انحصاری جای میگیرد. در این بازار، تعداد کمی فروشنده وجود دارد که در اکثر مواقع با یکدیگر رقابت نمیکنند. برای مثال میتوان به شرکتهای هواپیمایی اشاره کرد.
۴- بازار رقابت انحصاری
بازار رقابت انحصاری نیز در بین دو بازار رقابت کامل و انحصاری جای میگیرد. در این بازار، تعداد زیادی فروشنده وجود دارد که محصول هر کدام از آنها اندکی با دیگری متفاوت است. به دلیل اینکه محصولات تولید شده در این بازار مشابه یکدیگر نیستند، هر فروشنده میتواند قیمت خاص خود را تعیین کند. برای مثال میتوان به شرکتهای تولیدکننده نرم افزارهای رایانهای اشاره کرد.
در ادامه به بسط مفهوم عرضه و تقاضا با توجه به مفهوم بازار رقابت کامل خواهیم پرداخت.
از جمله عوامل موثر بر تقاضا میتوان به قیمت کالا، درآمد خریداران، قیمت سایر کالاها، سلیقه و انتظارات اشاره کرد.
۱- قیمت کالا
بین قیمت کالای و تقاضای آن ارتباطی منفی وجود دارد. بدین شکل که با افزایش قیمت کالا، میزان تقاضا برای آن کاهش مییابد (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). به این رابطه، قانون تقاضا گفته میشود. برای مثال، فرض کنید شما هر هفته یک کیلو بستنی به قیمت ۲۰۰ هزار تومان میخرید اما اگر قیمت آن به ۵۰۰ هزار تومان تبدیل شود، چه؟ به احتمال زیاد میزان تقاضای شما برای خرید بستنی کاهش خواهد یافت.
۲- درآمد خریداران
با کاهش درآمد خریداران، میزان مصرف یا تقاضای آنها برای خرید کالا، کمتر میشود.
برای مثال، اگر بیکار شوید احتمالا بستنی کمتری خواهید خرید و به جای خرید خودرو یا استفاده از تاکسی از اتوبوس استفاده خواهید کرد؛ بستنی یک کالای عادی و اتوبوس یک کالای پست به حساب میآید.
۳- قیمت سایر کالاها
اگر کاهش قیمت یک کالا تقاضا برای کالای دیگر را کاهش دهد، به هر دو کالا، کالاهای جانشین (substitutes) گفته میشود. کالاهای جانشین میتوانند به جای یکدیگر مورد استفاده قرار بگیرند. برای مثال اگر قیمت گوشت قرمز افزایش یابد، احتمالا مرغ بیشتری خریداری میکنید.
اگر کاهش قیمت یک کالا تقاضا برای کالای دیگر را افزایش دهد به هر دو کالا، کالاهای مکمل (complements) گفته میشود. برای مثال اگر قیمت شکلات که به عنوان روکش اکثر بستنیها استفاده میشود کاهش یابد، میزان تقاضا برای بستنی شکلاتی بیشتر میشود.
۴- سلیقه
سلیقه مصرف کننده از فاکتورهای تاثیرگذار بر تقاضا است. با این حال اقتصاددانان نمیتوانند علت تغییر سلیقهها را تحلیل کنند اما به جای آن به بررسی شرایطی که طی آن سلیقهها تغییر میکند، میپردازند. طبیعتا اگر شما بستنی دوست داشته باشید، بیشتر آن را خریداری میکنید.
۵- انتظارات
انتظارات نسبت به آینده از دیگر عواملی است که میزان تقاضای کالاها و خدمات را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال، اگر شما انتظار کاهش قیمت پودر لباسشویی در آینده را داشته باشید، پودر کمتری خریداری میکنید. از طرف دیگر، اگر احتمال افزایش درآمد خود در آینده را داشته باشید، ممکن است پودر بیشتری خریداری کنید.
از جمله عوامل موثر بر عرضه میتوان به قیمت کالا، قیمت نهادههای تولید، فناوری و انتظارات اشاره کرد.
۱- قیمت کالا
مقدار عرضه با قیمت کالا، رابطهای مثبت دارد. بدین شکل که با افزایش قیمت کالا، مقدار عرضه نیز افزایش مییابد (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). به این رابطه، قانون عرضه گفته میشود. برای مثال اگر شما یک تولیدکننده بستنی باشید، در صورتی که قیمت بستنی افزایش پیدا کند، بیشتر بستنی تولید میکنید تا سود بیشتری به دست بیاورید اما اگر قیمت بستنی کاهش پیدا کند، شما نیز به دلیل سود کم میزان تولید را کاهش خواهید داد.
۲- قیمت نهادههای تولید
مقدار عرضه با قیمت نهادههای تولید رابطهای منفی دارد. در واقع، اگر قیمت یک یا چند نهاده تولید افزایش یابد، مقدار سود تولیدکننده کم شده و در نتیجه میزان تولید یا عرضه آن کاهش مییابد. برای مثال اگر قیمت نهادههای تولید بستنی (نیروی کار، مواد اولیه، ماشین آلات و ...) افزایش یابد، تولیدکنندگان بستنی کمتری عرضه میکنند.
۳- فناوری
بهبود فناوری از طریق کاهش هزینههای تولید منجر به افزایش عرضه خواهد شد. برای مثال ماشین آلات خودکار تولید بستنی نیاز به کارگران بیشتر را کاهش میدهد.
۴- انتظارات
مقدار عرضه به انتظارات تولیدکنندگان نیز بستگی دارد. برای مثال شما به عنوان یک تولیدکننده بستنی اگر بدانید در آیندهای نزدیک قیمت بستنی افزایش خواهد یافت، میزان عرضه کنونی بستنی را کاهش داده و مازاد آن را در سردخانه نگهداری میکنید.
رابطه منفی قیمت کالا و تقاضا (با فرض ثابت بودن سایر عوامل) در یک منحنی با نام منحنی تقاضا (Demand curve) نشان داده میشود به طوری که قیمت در محور عمودی و مقدار تقاضا در محور افقی قرار میگیرد. شیب نزولی این نمودار نشان دهنده این رابطه معکوس است و اقتصاددانان علت به وجود آمدن این رابطه یعنی افزایش قیمت و کاهش تقاضا را قانون تقاضا مینامند.
برای رسم منحنی تقاضا، از یک مثال ساده استفاده میکنیم.
بازاری با دو خریدار (یوان و ادوارد) تصور کنید که قرار است با توجه به قیمت کتاب برای خرید تعداد آن تصمیم گیری کنند. ابتدا به یوان بپردازیم. اگر قیمت کتاب معادل ۳۵ دلار باشد، او حاضر نیست کتاب را بخرد (تقاضا صفر). اگر قیمت کتاب به ۳۰ دلار برسد او ۱ کتاب میخرد. اگر قیمت کتاب به ۲۰ دلار کاهش پیدا کند، یوان ۲ کتاب میخرد. بدین ترتیب اگر خرید کتاب رایگان باشد، یوان ۷ کتاب میخرد (قیمت صفر). جدول زیر، تعداد کتابهای خریداری شده توسط یوان و ادوارد را در قیمتهای متفاوت نشان میدهد.
حال اگر منحنی تقاضای یوان و ادوارد را با یکدیگر جمع کنیم به منحنی تقاضای بازار دست پیدا خواهیم کرد.
منحنی عرضه (Supply Curve) رابطه مثبت قیمت و مقدار عرضه را نشان میدهد؛ شیب صعودی این نمودار نشان دهنده این است که هر چه قیمت افزایش یابد، عرضه نیز بیشتر میشود. تصویر زیر مثالی از منحنی عرضه در یک بازار که فقط دو ناشر کتاب به نامهای رابرت و گریگوری در آن وجود دارند را نشان میدهد.
البته شیب نزولی منحنی تقاضا و شیب صعودی منحنی عرضه تا ابد ادامه پیدا نمیکند و بازار مجبور است در یک قیمت به تعادل برسد.
منحنی عرضه و تقاضا رابطه میان عرضه، تقاضا، قیمت و نقطه رسیدن به تعادل را نشان میدهد. برای درک بهتر مطلب ابتدا به توضیح جداگانه منحنیها میپردازیم. در ادامه نحوه به تعادل رسیدن قیمت را در نمودار عرضه و تقاضا بررسی خواهیم کرد.
تعادل (Equilibrium)، نقطهای است که در آن منحنی عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع میکنند.
به تصویر بالا و نقطه تعادل بازار خوب بنگرید. فرض کنید نمودار بالا، منحنی عرضه و تقاضای یک فنجان قهوه را نشان میدهد. نقطه تعادل بازار در این نمودار نشان میدهد که اگر قیمت یک فنجان قهوه 1.20 دلار باشد، مقدار 150،000 فنجان از آن خریداری شود. بنابراین میتوان گفت:
حتما این نکته را به یاد دارید که با افزایش قیمت، تقاضا کاهش مییابد. بگذارید با یک مثال در منحنی عرضه و تقاضای آن، به بررسی موضوع بپردازیم.
همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، قیمت تعادلی بستنی ۲ دلار و مقدار تعادلی آن ۷ بستنی است. بدین معنی که اگر قیمت بستنی ۲ دلار باشد، خریداران تمایل به خرید ۷ بستنی دارند و فروشندگان نیز تمایل به فروش ۷ بستنی دارند.
حال اگر قیمت بستنی به ۲.۵ دلار برسد، مقدار تقاضای بازار به ۴ عدد بستنی و مقدار عرضه فروشندگان به ۱۰ عدد بستنی میرسد. در چنین حالتی مازاد تقاضا به وجود میآید و بستنیهای زیادی در فریزرهای فروشگاهها بدون استفاده میمانند. در نهایت، این مازاد عرضه منجر به کاهش قیمت و رسیدن به نقطه تعادل بازار میشود.
کاهش قیمت موجب افزایش تقاضا شده اما تمایل تولیدکنندگان به تولید و عرضه کمتر میشود.
در اینجا نیز مثال بستنی را ادامه میدهیم. اگر قیمت بستنی به ۱.۵ دلار برسد، تقاضای بازار به ۱۰ عدد بستنی افزایش پیدا میکند اما فروشندگان مایل به فروش ۴ عدد بستنی در این قیمت هستند. در این حالت کمبود تقاضا به وجود آمده و خریداران برای خرید بستنی صف میکشند. حال که تمایل خریداران بیشتر از عرضه است، فروشندگان بستنی میتوانند بدون نگرانیِ از دست دادن مشتری، قیمت را افزایش دهند. بنابراین با افزایش قیمت بازار به سمت نقطه تعادل میرود.
قانون عرضه و تقاضا، رسیدن قیمت به نقطه تعادل را نشان میدهد. بر اساس این قانون، قیمت هر کالا برای برابر کردن عرضه و تقاضا به سمت تعادل حرکت میکند.
مفهوم عرضه و تقاضا علاوه بر تاثیری که بر قیمت ابزارهای مالی مانند سهام، ارزهای خارجی در فارکس، ارزهای دیجیتال و ... دارد، بر میزان کسب درآمد افراد از مشاغل خود نیز تاثیرگذار است. برای مثال یک فروشنده پیتزا میتواند با استفاده از مفهوم عرضه و تقاضا و سایر مفاهیم اقتصادی، میزان فروش خود را افزایش دهد. متاسفانه موضوعات اقتصاد کلان پیچیدگیهای خاصی دارند و همین نکته موجب شده تا مردم عادی نتوانند از این دانش استفاده کنند.
به همین علت مجموعه آموزش بورس، دورهای تحت عنوان دوره جامع رشد اقتصادی با متد SMI به وجود آورده تا همگان بتوانند اقتصاد کلان را به زبان ساده و به شکل کاربردی فرا بگیرند. در عین حال، تکنیکهایی که افراد میتوانند برای افزایش درآمد خود از مشاغلشان به دست بیاورند، پوشش داده شده و در قدم آخر، به دلیل جذابیت فراوان بازار طلا و امکان سرمایه گذاری با مبالغ اندک در آن، انواع استراتژیهای کسب سود از بازار طلا و سکه نیز آموزش داده شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به صفحه دوره جامع رشد اقتصادی مراجعه کنید.
کشش (Elasticity) معیاری برای سنجش مقدار واکنش خریداران و فروشندگان به تغییر شرایط بازار است.
کشش عرضه و تقاضا، مقدار تغییر عرضه و تقاضای یک کالا را با توجه به تغییرات قیمت اندازه گیری میکند.
کشش تقاضا یا کشش قیمتی تقاضا (Price Elasticity of Demand) مقدار تغییر تقاضا را نسبت به تغییر قیمت اندازه گیری میکند.
یک کالا یا خدمت میتواند بر اساس ضروری بودن یا تجملی بودن آن کم کشش یا پرکشش باشد. برای مثال، با افزایش قیمت ویزیت پزشکان، مقدار تقاضا برای مراجعه به پزشک کاهش مییابد ولی نه خیلی زیاد. از آنجایی که اغلب مردم، مراجعه به پزشک را یک کالا یا خدمت ضروری میدانند، تقاضای آن کم کشش یا بی کشش است.
حال فرض کنید قیمت صندلی ماساژ افزایش پیدا کند. در چنین شرایطی احتمال اینکه میزان تقاضای این کالا به شدت کاهش پیدا کند، وجود دارد چون مردم آن را یک کالای تجملی محسوب کرده و در نتیجه این کالا پرکشش است.
کشش عرضه یا کشش قیمتی عرضه (Price Elasticity of Supply) مقدار تغییر عرضه را نسبت به تغییر قیمت اندازه گیری میکند.
برای مثال، زمینهای کنار ساحل در شمال ایران را تصور کنید. از آنجایی که افزایش این زمینها ممکن نیست، نسبت به تغییرات قیمت بی کشش محسوب میشوند. از طرف دیگر، اگر قیمت تلویزیون افزایش یابد تولیدکنندگان میتوانند میزان تولید خود را گسترش دهند. بنابراین عرضه تلویزیون با کشش است.
نظریه عرضه و تقاضا تنها در اقتصادهایی که بازار آزاد دارند به طور کامل قابل اجراست و میتواند منجر به رسیدن قیمت به تعادل شود. با این وجود دولتها سعی میکنند بر قیمتها نظارت داشته باشند.
فرض کنید قیمت تعادلی شیر در ایران، ۳۰ هزار تومان به ازای هر یک لیتر است. یعنی خریداران و فروشندگان با توجه به عرضه و تقاضا در این قیمت به تعادل یا توافق رسیدهاند. حال، «انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران» از دولت درخواست میکند تا به دلیل افزایش هزینههای تولید، قیمت شیر را افزایش دهد. از طرف دیگر، «انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان» از دولت درخواست میکند به دلیل افزایش تورم و نیاز ضروری مردم به شیر، قیمت آن کاهش یابد.
حال بگذارید اثرات تعیین سقف قیمت را بررسی کنیم.
حال بگذارید اثرات تعیین کف قیمت را بررسی کنیم.
نقش دولت در تعیین قیمت در تمام کشورها به یک اندازه نیست. برای مثال، کشور سنگاپور از جمله کشورهایی است که بیشترِ سیستم اقتصادی آن متکی به بازار آزاد یعنی تعیین قیمت توسط عرضه و تقاضا است اما کشوری مثل ایران به مقدار کمتری از اقتصاد آزاد و به مقدار بیشتری از اقتصاد دستوری دنبالهروی میکند.
در این مقاله به مفهوم مهم عرضه و تقاضا پرداخته و دانستیم که تقاضا، مقدار کالا یا خدماتی است که خریداران مایل و قادر به خرید آن هستند و عرضه، مقدار کالا یا خدماتی است که فروشندگان مایل و قادر به فروش آن هستند.
یادگیری مفهوم عرضه و تقاضا و سایر موضوعات اقتصادی به شما کمک میکند تا در بازارهای مالی به یک سرمایه گذار متخصص تبدیل شوید.
در پایان پیشنهاد میکنیم جهت آشنایی بیشتر با موضوعات جذاب اقتصادی از مقالات زیر استفاده کنید.
تقاضا، مقدار کالا یا خدمتی است که خریداران مایل یا قادر به خرید آن هستند. عرضه، مقدار کالا یا خدمتی است که فروشندگان قادر یا مایل به فروش آن هستند.
منظور از مازاد عرضه (Excess supply) در اقتصاد شرایطی است که در آن مقدار عرضه بیشتر از مقدار تقاضا است. علاوه بر این، قیمت بالاتر از نقطه تعادلیای که توسط عرضه و تقاضا تعیین شده، است.
منظور از مازاد تقاضا (Excess demand) یا کمبود (Shortage) در اقتصاد شرایطی است که در آن مقدار تقاضا بیشتر از عرضه است. علاوه بر این، قیمت پایینتر از نقطه تعادلیای که توسط عرضه و تقاضا تعیین شده، است.
رابطه بین عرضه و تقاضا از طریق قیمت معنا میشود. هر چه قیمت افزایش یابد، میزان تقاضا کاهش مییابد (تمایل فروشندگان به عرضه بیشتر میشود). هر چه قیمت کاهش یابد، میزان تقاضا افزایش مییابد (تمایل فروشندگان به عرضه کمتر میشود).
منظور از شکاف عرضه و تقاضا تفاوت میان میزان تقاضا برای یک کالا یا خدمت با مقدار عرضهی آن است.
کد بازیابی به ایمیل و شماره موبایل ارسال شد
این کد حداکثر 5 دقیقه اعتبار دارد