فیلیپ فیشر (Philip Fisher) یک سرمایه گذار برجسته آمریکایی و مدیر صندوق سرمایه گذاری بود که بیشتر به خاطر نگارش کتاب «سهام عادی با سود غیرعادی» شناخته میشود. این کتاب راهنمای ارزشمندی است که از سال 1958 تاکنون، به طور مداوم تجدید چاپ شده و همواره مورد توجه علاقهمندان به بازار سرمایه بوده است. فیشر با رویکردی نوآورانه به تحلیل سهام و تاکید بر پتانسیل رشد شرکتها، تاثیر قابل توجهی بر نسلهای بعدی سرمایه گذاران، از جمله وارن بافت، داشته است.
در این مقاله زندگینامه و سبک سرمایه گذاری فیلیپ فیشر را بررسی خواهیم کرد و با مشهورترین اثر وی نیز آشنا خواهیم شد.
فیلیپ فیشر یک سرمایه گذار موفق آمریکایی بود که در سال 1907 در سان فرانسیسکو متولد شد. او در مدرسه کسب و کار استنفورد تحصیل کرد و در سال 1928، برای تبدیل شدن به یکی از تحلیلگران اوراق بهادار در بانک انگلو-لندن (Anglo-London Bank) از این دانشگاه انصراف داد. فیشر پس از سه سال کار در بانک، تصمیم گرفت شرکت سرمایه گذاری خود را راهاندازی کند. او در سال 1931، شرکت «فیشر اند کامپانی» (Fisher & Company) را تاسیس کرد و به مدت 69 سال رئیس آن بود.
فیشر سرمایه گذاران را با روش سرمایه گذاری بلند مدت «بخر و نگه دار» آشنا کرد. او به جای اهمیت دادن به نوسانات قیمت، بررسی ارزش سهام با تمرکز بر پتانسیل رشد را مهم میدانست. فیشر زمانی گفته بود: «تنها در موارد نادری دلیل کافی برای فروش [سهام] وجود دارد.» بر اساس همین فلسفه، فیشر در سال ۱۹۵۵ سهام موتورولا را خرید و تا زمان درگذشت خود در سال ۲۰۰۴ آنها را نگه داشت.
در سال ۱۹۵۸، فیلیپ فیشر کتاب «سهام عادی با سود غیرعادی» را به رشته تحریر درآورد. این اثر در دورهی رونق اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد و بر رشد بلندمدت تاکید دارد. او با معرفی «۱۵ نکته برای بررسی سهام عادی» به خوانندگان توصیه میکند کسبوکارهای پیشرو در زمینهی خود، متعهد به تحقیق و توسعه، و تحت هدایت مدیران شایسته را هدف قرار دهند. فیشر همچنین پیشنهاد میکند که سرمایه گذاران از «شایعات» و «آنچه از صاحبان کسب و کار میشنوند» استفاده کنند؛ این یعنی به طور فعال در شبکههای کسب و کار حاضر شوند و درباره شرکتهایی که در آنها سرمایه گذاری میکنند، اطلاعات لازم را گردآوری کنند.
فیشر در دنیای سرمایه گذاری مشهور بود، اما به ندرت در مورد زندگی شخصی خود صحبت میکرد. سرانجام پس از انتشار اولین کتابش با عنوان «سهام عادی با سود غیرعادی» (Common Stocks and Uncommon Profits) در سال 1958، مردم فرصتی برای آشنایی با او پیدا کردند. این کتاب مجموعهای از فلسفههای سرمایه گذاری فیشر بود و به اولین کتاب سرمایه گذاری تبدیل شد که به لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز راه یافته است.
امروزه، «سهام عادی با سود غیرعادی» به کتاب مقدس سرمایه گذاری رشدی تبدیل شده است. این اثر فیلیپ فیشر به خاطر پانزده سوال بنیادی که باید پیش از هر سرمایه گذاری در نظر داشته باشیم، مشهور است:
۱- آیا شرکت محصولات یا خدماتی با پتانسیل کافی دارد که بتواند افزایش قابل توجهی در فروش را، برای حداقل چند سال، امکانپذیر کند؟ این سوال در مورد ارزیابی پتانسیل رشد محصولات یا خدمات شرکت است. صنایع جوان یا در حال تغییر اغلب فرصتهای بیشتری برای این نوع رشد ارائه میدهند.
۲- آیا مدیریت شرکت برنامهای برای ادامه توسعه محصولات یا فرآیندهایی دارد که پس از آن که پتانسیل رشد محصول جذاب فعلی تقریبا به طور کامل مورد بهرهبرداری قرار گرفت، میزان فروش کل را افزایش دهد؟ این سوال به طول عمر و پایداری رشد شرکت مربوط میشود. شرکتها به ویژه در بازارهایی با سرعت تغییر بالا، نیاز به نوآوری و انطباق دارند.
۳- اثر بخشی تلاشهای تحقیق و توسعهی شرکت در مقایسه با اندازهی آن، چقدر است؟ تحقیق و توسعه در بسیاری از صنایع به ویژه فناوری، داروسازی و بیوتکنولوژی، عامل مهمی است. تحقیق و توسعه موثر میتواند منجر به مزیت رقابتی شود. به طور کلی، فیشر هزینههای تحقیق و توسعه بالاتر از حد متوسط را توسط شرکتها نشانه مثبتی میدانست.
۴- آیا شرکت مدیریت فروش مناسبی دارد؟ فروش، محرک درآمد است. یک تیم فروش کارآمد و موثر میتواند تاثیر قابل توجهی بر موفقیت شرکت داشته باشد.
۵- آیا شرکت حاشیهی سود قابل توجهی دارد؟ حاشیه سود بالا میتواند نشاندهنده مزیت رقابتی یا محصول و خدمت ممتاز باشد.
۶- شرکت برای حفظ یا بهبود حاشیه سود چه اقداماتی انجام میدهد؟ این ارزیابی استراتژیهای شرکت را در برابر رقابت، تورم و سایر چالشهایی که میتوانند حاشیه سود را کاهش دهند، مورد بررسی قرار میدهد.
۷- آیا شرکت با نیروی کار و پرسنل روابط مناسبی دارد؟ کارمندان خوشحال اغلب منجر به بهرهوری بالاتر میشوند.
۸- آیا بخش اجرایی شرکت روابط برجستهای دارد؟ رهبری قوی و داشتن یک تیم اجرایی منسجم برای تحقق اهداف استراتژیک ضروری است.
۹- آیا مدیریت شرکت عمق و گستردگی لازم را دارد؟ این به برنامهریزی برای جانشینی کادر مدیریتی مربوط میشود. شرکتهایی با عمق بیشتر میتوانند با تغییرات یا چالشهای غیرمنتظره بهتر مقابله کنند.
۱۰- سیستم تحلیل هزینه و کنترل حسابداری شرکت چقدر خوب است؟ کنترلهای داخلی قوی خطر تقلب یا سوء مدیریت مالی را کاهش میدهد.
۱۱- آیا جنبههای دیگری از کسب و کار (که تا حدودی برای هر صنعت متفاوت و خاص هستند) وجود دارد که به سرمایه گذار نکات مهمی دربارهی میزان برتری شرکت نسبت به رقبا دهد؟ برای مثال شرکتی که انحصار بخشی از بازار را در اختیار دارد، دارای مزیت رقابتی است.
۱۲- شرکت در مورد سود، نگاه کوتاه مدت یا بلند مدت دارد؟ شرکتهایی که بیش از حد بر سود کوتاهمدت تمرکز دارند، ممکن است رشد یا ثبات بلند مدت را قربانی کنند.
۱۳- آیا در آیندهی قابل پیشبینی، رشد شرکت تا حدی به تامین سرمایه از فروش سهام وابسته خواهد بود که افزایش تعداد سهمهای در گردش شرکت، سود سهامداران فعلی از این رشد را تا حد زیادی از بین ببرد؟ عرضه سهام بیشتر، ارزش دارایی سهامداران فعلی را کاهش میدهد.
۱۴- آیا مدیریت شرکت، زمانی که اوضاع رو به راه است، با سرمایه گذاران آزادانه درباره فعالیتهای خود صحبت میکند، اما زمانی که مشکلات و ناامیدیها به وجود میآیند، سکوت اختیار میکند؟ شفافیت و ثبات در ارتباطات میتواند نشاندهنده صداقت و درستی مدیریت شرکت باشد.
۱۵- آیا مدیریت شرکت به اصول اخلاقی غیرقابل تردیدی پایبند است؟ مدیریت اخلاقی، خطرات ناشی از افت قیمت به دلیل رسواییها یا مسائل حقوقی را کاهش میدهد.
در حالی «سهام عادی با سود غیرعادی» مشهورترین اثر فیشر است، سایر کتب او نیز مورد توجه علاقهمندان به دنیای سرمایه گذاری قرار گرفتهاند و عبارتند از:
اگر عمیقتر به این سوالات بنگریم، نکته بسیار واضحی برایمان آشکار میشود: پاسخهای مهم به ندرت در گزارشهای شرکت یا پایگاههای داده معمولی یافت میشوند. سوالات مهم از نوع کیفی هستند که میتوان با شرکت در مجامع عمومی سالانه (AGM) سهامداران و ملاقات با مدیریت به آنها پاسخ داد.
البته باید افزود که منبع اصلی اطلاعات فیشر، شبکه گستردهای از ارتباطات بود که میتوانست دربارهی این نوع مسائل با آنها صحبت کند. او این نوع اطلاعات دست اول و منتشر نشده را که «شنیدهها» (scuttlebutt) مینامید، منبعی ارزشمند برای تصمیمات سرمایه گذاری تلقی میکرد. برای مثال فیشر ممکن بود به دنبال پاسخ این نوع سوالات باشد:
کسب این نوع اطلاعات به درک عمیقتر از ساختار شرکت منتهی میشود.
به عقیده فیشر اگر شرکتی خوب، بهویژه یک شرکت کوچک و خوب، را پیش از کل بازار شناسایی کنید، بسیار موفق خواهید بود. فیلیپ فیشر در دورانی که اینترنت وجود نداشت فعالیت میکرد، اما امروزه پلتفرمهای مجازی ابزاری بسیار مفید برای سرمایه گذاران هستند. البته ایراد اصلی توجه به منابع اینترنتی این است که همه کاربران آنها بیغرض یا صادق نیستند.
از طرف دیگر، فیشر پس از یافتن شرکتی که شرایط مد نظر وی را داشت، از پرداخت هزینه اضافی برای تصاحب مالکیت بخشی از آن هراس نداشت. دیدگاه سرمایه گذاری وی بلندمدت و حتی «همیشگی» بود:
«اگر کار خرید سهام به درستی انجام شود، زمان فروش آن تقریبا هرگز فرا نمیرسد.»
از این نظر، یافتن شرکتی که بتواند رشد استثنایی را در یک دورهی طولانی حفظ کند، خریدی به ظاهر «پرهزینه» را توجیه میکند. در همین راستا بد نیست بدانید که فیشر سهام شرکت موتورولا را در سال ۱۹۵۵، و سهام شرکت تگزاس اینسترومنتس را در سال ۱۹۵۶ (یعنی سالها پیش از تبدیل شدن این شرکت به سهامی عام) خرید و هرگز نفروخت.
البته باید به این مورد هم اشاره کرد که یافتن این نوع شرکتها آسان نیست. به نقل از فیشر:«سهمهای فوقالعاده به سختی پیدا میشوند. اگر چنین نبود، پس همه آنها را در اختیار داشتند.» به همین دلیل، فیشر سود خاصی در تنوع بخشیدن به پرتفوی نمیدید. سیاست او این بود که ردیابی سهمهای ارزشمند را در پیش بگیرد و سپس سرمایه گذاریهای بزرگی روی آنها انجام دهد.
فیلیپ فیشر مدیریت شرکت «فیشر اند کامپانی» را تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۹۹۹ بر عهده داشت و در سال ۲۰۰۴ درگذشت. وی یکی از افراد تاثیرگذار روی وارن بافت بود؛ به طوری که بافت در گذشته خودش را «85 درصد بنجامین گراهام و 15 درصد فیلیپ فیشر» توصیف کرده است.
در این بخش تعدادی از مهمترین نقل قولهای فیلیپ فیشر، که عمدتا برگرفته از کتاب های او هستند، را مشاهده میکنید:
۱- گول تبلیغات پر زرق و برق شرکتها را نخورید.
۲- سهام خوب را صرفا به خاطر معامله شدن در فرابورس نادیده نگیرید.
۳- سهام را صرفا به خاطر خوشایند بودن گزارش سالانه شرکت خریداری نکنید.
۴- بیش از حد به متنوعسازی پرتفوی اهمیت ندهید.
۵- از خرید سهام در زمان «ترس از وقوع جنگ» غافل نشوید.
۶- هنگام خرید سهام رشدی، انتخاب زمان درست به اندازه قیمت اهمیت دارد.
۷- همرنگ جماعت نشوید. سرمایه گذار خردمند، با تفکر مستقل از جمع و رسیدن به نتیجهای ارزشمند که بر خلاف اکثر عقاید است، سود میکند.
۸- خرید سهام با کمترین قیمت بیشتر از هر چیز دیگر، نتیجه شانس است.
۹- هنگام خرید سهام شرکتها و صنایع محبوب بازار مالی، بسیار محتاط باشید.
۱۰- نگهداری بلندمدت سهام مناسب، همیشه سود به همراه خواهد داشت؛ اما برای کسب حداکثر سود ممکن، باید زمان خرید را نیز در نظر گرفت.
فلسفه سرمایهگذاری فیلیپ فیشر به دلیل پایداری و تاکید زیاد بر بینشهای کیفی، برجسته است. حتی در عصر مدرن مبتنی بر داده، تمرکز او بر تحلیل کیفی عمیق و «آنچه از صاحبان کسب و کار میشنوید» قابل استفاده است. علاوه بر این، نوشتههای او تاکید دارند که سرمایه گذاری واقعی چیزی فراتر از تعقیب سودهای زودگذر است و در درک ارزش ذاتی و پتانسیل رشد یک کسب و کار خلاصه میشود.
بنابراین میتوان گفت که حتی با تکامل بازارها و ظهور روندهای سرمایهگذاری جدید، اصول بنیادین پژوهش و عقاید فیشر همچنان سرمایهگذاران را در سراسر جهان راهنمایی میکند.
در این مقاله به سبک سرمایه گذاری فیلیپ فیشر و زندگینامه او پرداخته و دانستیم که علاوه بر در نظر گرفتن ارزش ذاتی سهام، پتانسیل رشد آنها در آینده مهمترین فاکتوری بود که او برای انتخاب سهام در نظر میگرفت. در بازار بورس ایران نیز میتوان تا حدودی از این دیدگاه استفاده کرد.
از آنجایی که ساختار بازار سرمایه ایران با بورس آمریکا متفاوت است، احتمال موفقیت در استفاده از روش سرمایه گذاری ارزشی بسیار بیشتر است. در این روش برای انتخاب سهام، شرکت هایی با سهام بنیادی که قیمت کمتری نسبت به ارزش ذاتی خود در بازار دارند برای سرمایه گذاری انتخاب میشوند.
در پایان پیشنهاد میکنیم با استفاده از مقالات زیر، بیوگرافی سایر سرمایه گذاران موفق را نیز مطالعه کنید.
فیلیپ فیشر یک سرمایه گذار آمریکایی بود که به عنوان یکی از پیشگامان سرمایه گذاری برای رشد پایدار شناخته میشود. او در سال ۱۹۳۱ شرکت «فیشر اند کامپانی» را تاسیس کرد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۹۹۹ آن را مدیریت کرد.
فیشر به دنبال شرکتهایی بود که پتانسیل رشد در بلندمدت داشتند. او به جای تمرکز بر قیمت فعلی سهام، بر عواملی مانند کیفیت مدیریت و اهمیت شرکت به تحقیق، توسعه و نوآوری تمرکز میکرد.
کتاب «سهام عادی با سود غیرعادی» که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد، معروفترین اثر فیلیپ فیشر است.
فیلیپ فیشر بر بسیاری از سرمایه گذاران برجسته، از جمله وارن بافت، تاثیر گذاشته است. بافت پس از بنجامین گراهام، فیشر را یکی از تاثیرگذارترین افراد در بینش اقتصادی خود نامیده است.
لینک کوتاه: https://amoozesh-boors.com/i/phf
کد بازیابی به ایمیل و شماره موبایل ارسال شد
این کد حداکثر 5 دقیقه اعتبار دارد